از شبنامه تا نامه سرگشاده
نیما فرمین نیما فرمین

تفسیری کوتاه درباره ی جایگاه شهروندان در حقوق اساسی

نیما فرمین " دکترای حقوق از دانشگاه مونت پلیه ـ فرانسه "

 

حقوق اساسی هر کشور، پیمان میان شهروندان و کشور مدارانی است، که با رای شهروندان برگزیده شده اند. (بنابراین آن چه از سی سال پیش تاکنون در ایران زمین می گذرد، از این تعریف بیرون است) .

حقوق اساسی، حاصل کوشش پیگیر شهروندان در درازای سده ها وبلکه هزاره ها می باشد، و درآن شهروندان، آزادی های خود و دامنه ی خویشکاری کشورمداران را به گونه یی آشکار و به روشنی نوشته، وبرای ارج نهادن براین آزادی ها، کشورمداران را ناگزیر به پاسخ گویی کرده است.

از دید حقوق اساسی، یک پیکار همیشگی میان شهروندان وکشورمداران پا برجا است. در کشورهایی که حقوق اساسی بر پایه ی مردم سالاری است، این پیکار همواره با کارسازنده استوار بوده ، و پیوسته دنبال می شود. ولی درشیوه ی کشورمداری برپایه ی خودکامگی، فرجام آن کاربرد زور و سرنیزه می باشد، و بی شک قانون اساسی نقشی بر روی کاغذ ، و نادیده گرفته می شود، و به نیستی و تباهی کشور می انجامد، و شهروندان برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ، در رویارویی با خودکامگان به پا می خیزند.

برای نمونه، نزدیک به 160 اصل از 175 اصل نوشته شده درباره حقوق آزادی شهروندان در قانون اساسی جمهوری اسلامی، تا به امروز به فراموشی سپرده شده و یا بدرستی اعمال نشده است.

بررسی و تفسیر حقوق اساسی در این سخن کوتاه میسر نیست، و تنها به بررسی تعریف حقوق اساسی بسنده شده است. تنها یادآور می شوم، که رهبر جمهوری اسلامی، فرماندهی همه نیرو های ارتش،انتظامی و امنیتی را در دست دارد، بی آن که کمترین مسئولیتی در برابر این قانون به اصطلاح اساسی داشته باشد.

میلیون ها ایرانی برای نشان دادن ناهم آوایی خود با خودکامگی ملایان از کشور بیرون آمدند، و میلیون ها تن دیگر ناگزیر در کشور مانده ،زیر ستم بنیادگرایان  روزگار دشواری را می گذرانند.

اکثریت ایرانیان چه در درون و چه در بیرون از کشور، حکومت تحمیلی و قانون کذایی آنان را نپذیرفته اند، و بنا به تعریفی که از حقوق اساسی در بالا آمد، با آنان به عنوان شهروند پیمانی نبسته اند، و در نتیجه ملایان را برگزیدگان کشور نمی دانند، وبا آنان کمترین پیوند حقوقی ندارند.

 

نامه سر گشاده

در کشورهایی که خود کامه گان بر سر کارند، مردم برای رساندن پیام خود، ناچار به پراکندن شبنامه می باشند. در کشورهایی که از حکومت مردم سالاری برخوردارند، نامه سرگشاده نیز از جایگاهی بر خوردار می باشد.

نامه سرگشاده نوشتاری است که یک یا چند تن با نام ونشان، خطاب به یک مسئول سیاسی کشورنوشته و در نشریه ای به چاپ رسانده می شود،  و یا در دید همگان ودر تابلو اعلانات درج می گردد، و به تازگی نیز در اینترنت در دید مردم گذاشته می شود، تا شمار بیشتری بتوانند آن نامه را بخوانند. گاهی نامه با امضای چند تن می باشد، رسم بر این است که یک رونوشت از نامه  برای گیرنده با پست فرستاده شود ، تا ضمن آگاهی دادن به گیرنده، رسیدی از او دریافت شود. گاه دیده شده که نامه سرگشاده برای نشریات علمی و در باره مسائل اخلاقی فرستاده می شود.

 

من متهم می کنم!

جمله آغازین  نامه سرگشاده ای است که شهرت جهانی یافت. در این نامه ی سرشار از قدرت بیان و احساس، امیل زولا روزنامه نگار، نویسنده و روشنفکر نامدار فرانسوی، در تاریخ 13 ژانویه 1898،  فلیکس فور، رئیس جمهور وقت فرانسه  را بی پرده مورد خطاب قرار داد ، و در آن به دفاع از کاپیتان آلفرد دریفوس، افسر فرانسوی که به نادرست محکوم به جاسوسی برای آلمان شده بود پرداخت. او در بخشی از نامه سی و دو برگی خود می نویسد:

« وظیفه من گفتن است، نمی توانم با سکوت خود شریک بیدادگری باشم ، شب ها در کابوس، بیگناهی را می بینم که در دوردست ها برای جرمی که انجام نداده زیر شکنجه می باشد» .

آناتول فرانس، نامه سرگشاده امیل زولا به رئیس جمهور فرانسه را، برابر با « بمبی » دانست که بنیاد جامعه فرانسه را لرزانید! ‏ کتاب های امیل زولا به زبان های گوناگونی ترجمه شده است، وداستان های او الهام بخش فیلم های سینمایی و تلویزیونی  بسیاری می باشد.

 

خلق را تقلیدشان بر باد داد

در این سیه روزی ها که مردم ایران برای بدست آوردن آزادی در پیکار می باشند، و خونبهای سنگینی تاکنون پرداخته اند. تنی چند از ایرانیان خارج نشین، از آنجا که به حقوق اساسی آگاهی ندارند، و یا برای مردم فریبی و بهره برداری به  سود خود، نامه های سرگشاده برای رهبر جمهوری اسلامی می فرستند، و بی تردید با فرستادن این گونه نامه ها او را به رسمیت می شناسند! و گاه با « توصیه های خیرخواهانه » نقش مشاور و وکیل اورا نیز بازی می نمایند. متاًسفانه در این کار از شاه تا گدا، در دام تقلید افتاده اند!.

در این میان کسانی دیده می شوند، که خود از عوامل خفقان یا دست اندرکاران در رژیم پادشاهی بودند! و این پرسش پیش می آید، که چرا نویسندگان این نامه ها، این وظیفه  وجدانی خود را در رژیم گذشته انجام ندادند!

این نابخردی، اهانت به خرد همگانی است، و به کار پر ارج ایرانیان آزاده در رویا رویی با سرکوبگران خامنه یی آسیب می رساند. یگانه کار خردمندانه آن است، که به دور از مردم فریبی، خود محوری، جاه طلبی وهیاهو، در پشتیبانی راستین از جنبش مردم آزاده ایران کوشا باشیم.

19 ژوئیه 2009


July 20th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي